در زلال آفتاب نگاه خداوند، قنوت عشق را عاشقانه به زمزمه می نشینیم، در روز عرفه که سجاده ای به وسعت هستی گسترده است

کاش در ابری‎ترین لحظه‎ها فریاد بزنم و از باران عرفه سیراب شویم.


سلام بر عرفه که جانمان را به رایحه و خنکای نسیم نوازش می دهد.
خدايا از اعماق وجودم تو را صدا مي‌زنم و از تو ياري مي‌خواهم اي رحمت كننده و اي گشايش‌گر
خدايا! كمكم كن تو را به خاطر خودت دوست داشته باشم، نه به خاطر خودم و نه به خاطر ترس از عذاب آخرت.
الهى بحق خودت حضورم ده و از جمال آفتاب آفرينت نورم ده.
الهى راز دل را نهفتن دشوار است و گفتن دشوارتر. الهى چگونه خاموش باشم كه دل در جوش و خروش است و چگونه سخن گويم كه خرد مدهوش و بيهوش است.
الهى آن خواهم كه هيچ نخواهم.

الهى از نماز و روزه ام توبه كردم بحق اهل نماز و روزه ات توبه اين نا اهل را بپذير.
الهى اگر چه درويشم ولى داراتر از من كيست كه تو دارايى منى.
الهى روزم را چو شبم روحانى گردان و شبم را چون روز نورانى.
الهى اثر و صنع توام چگونه بخود نبالم.
الهى كلمات و كلامت كه اينقدر شيرين و دلنشين اند خودت چونى.
الهى اگر گلم و يا خارم از آن بوستان يارم.
الهى هر چه پيش آمد خوش آمد كه مهمان سفره توايم.
الهى از من آهى و از تو نگاهى.
خداوندا! يك لحظه مرا به خودم واگذار مكن و چيزهاي خوبي كه به من بخشيده‌اي، از من باز مگير.

                                  ***********

فردا روز عرفه است میگن هرچی از خدا بخوایی  میگن مهدی هم هست اونجا تو صحرای عرفات

در نجواهای زیبایتان مرا هم دعا کنید من جا مانده بسی محتاجم