یا حسین
سلام
الان یه حس بهت و ناباوری + یه حس خوب و دوستداشتنی +حس شوق غیر قابل وصف دارم
امسال محرم برام با همیشه فرق میکرد پارسال محرم خوبی داشتم خیلی هیئت رفتم و خلاصه خیلی حال و هوای خوبی بود امسال از اولش یه حسی بهم میگفت نمیری دعوت نشدی ... نمیدونم چرا
از اول محرم امتحانامون شروع میشد و من اصلا وقت نمیکردم برم جایی سالهای گذشته اگه توفیق پیدا نمیکردم برم حتما تو خونه سعی میکردم با تلویزیون و ...تو جو عزاداری باشم اما امسال نمیدونم چی بود دهه اول که هر سال میرفتم هیئت نشد برم فقط یه بار شد برم اونم نمیدونم چرا همش تو مجلس احساس معذب بودن میکردم دهه که تموم شد به خودم گفتم حتما گناهام انقدر زیاد شده که امام حسین باهام قهره راستش تو مجلس همچین احساسی داشتم احساسا اینکه بری مهمونی اما میزبان دل خوشی ازت نداشته باشه . هرسال خونه دوستم آش نذر میکردن و همه رفقا میرفتیم حتی یه سال واسه درست کردنش رفتیم اما امسال اونم نشد برم خونه عموم جفت خونه خودمون مراسم گرفتن اما من نتونستم برم خلاصه اینکه ما هیج جا دعوت نشدیم و کم کم باور کردیم که آقا باهامون قهره تا اینکه خونه خودمون یه مراسم کوچیک گرفتن تو اون مراسم به خودم گفتم بیبین میتونی سنگ تموم بذاری تا تونستم کار کردم اصلا هم به خستگیم اهمیت ندادم وسط دعا نوحه خون گفت دعوت شدی به مراسم یهو دلم شکست بغضم ترکید من دعوت شدم. تا اربعین شب اربعین یه خواب عجیبی دیدیم خواب دیدیم تو کربلام دوره جنگ امام حسین اما من کنار قبر امام حسین بودم با همین شکل امروزی اما بقیه به شکل قدیمحتی امام حسین هم شهید شده بودند .من بودم 3 تا دیگه از اعضای خونوادمون واسه یکیشون مشکلی درست شده بود که امام حسین حلش کرداینا همش کنار قبر مبارک امام حسین بود تمام اتفاقات دور اون قبر افتاد حتی یادمه قبر ضریح نداشت خواب عجیبی بود شب قبلش آرامش عجیبی داشتم موقع خواب نمیدونم چرا بر خلاف چند شب گذشته به هیچی فکر نمیکردم حتی اگه میخواستم هم نمیتونستم انگار کسی میگفت بخواب وقتی از خواب پا شدم چشمم افتاد به قالیچه عکس امام حسین روی دیوار حتی وقتی دوباره تو رختخواب خوابم برد باز هم همون خواب رو دیدیم از همون موقع تا حالا دنبال تعبیر خوابم هستم فقط یه چیزی فهمیدم که امام حسین با وجود گناهکار بودنم باز هم هوامو داره صبحش با خودم شرط کردم سعی کنم ناراحتش نکنم فکر کنم این اربعین ماندگارترین اربعین واسم بشه
یا حسین